English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (4921 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wordage U جمله بندی
choice of words U جمله بندی
word choice U جمله بندی
wording U جمله بندی
diction U جمله بندی
verbiage [American English] U جمله بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wording U جمله بندی کلمه بندی
Other Matches
topic sentence U جمله سرسطر جمله عنوان
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
comprising <prep.> U از جمله
outright U جمله
termed U جمله
amongst U از جمله
outrightly U جمله
term U جمله
inclusive of <prep.> U از جمله
including <prep.> U از جمله
sentence U جمله
sentence U جمله
sentences U جمله
sentencing U جمله
terming U جمله
mongst U از جمله
among the rest U از ان جمله
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
provisos U جمله شرطی
declaration statement U جمله تعریفی
stochastic term U جمله تصادفی
totaled U جمله سرجمع
compound statement U جمله مرکب
control statement U جمله کنترلی
total U جمله سرجمع
an involed sentence U جمله پیچدار
proviso U جمله شرطی
totaling U جمله سرجمع
sentence fragment U جمله جزء
sentence adverb قید جمله ای
totals U جمله سرجمع
middling U جمله مشترک
clause U جزئی از جمله
totalling U جمله سرجمع
totalled U جمله سرجمع
clauses U جزئی از جمله
parenthesis U جمله معترضه
residual term U جمله باقیمانده
assignment statement U جمله جایگزینی
residual term U جمله پسماند
statement label U برچسب جمله
period U جمله کامل
termed U جمله عبارت
mathematical term U جمله [ریاضی]
term U جمله [ریاضی]
term U جمله طیفی
loose sentence U جمله بیربط
executable statement U جمله اجرایی
error term U جمله خطا
final term U جمله نهایی
periods U جمله کامل
termed U جمله طیفی
term U جمله عبارت
terming U جمله طیفی
double talk U جمله دو پهلو
terming U جمله عبارت
definiens U جمله تعریفی
one word sentence U جمله تک واژهای
parses U جمله راتجزیه کردن
punch line U جمله اساسی واصلی
job control statement U جمله کنترل کار
full point U نقطه پایان جمله
sentence completion test U ازمون تکمیل جمله
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
parsed U جمله راتجزیه کردن
periods U نقطه پایان جمله
job control statement U جمله کنترل برنامه
term symbol U نشانه جمله طیفی
period U نقطه پایان جمله
punch-line U جمله اساسی واصلی
colloquialism U جمله مرسوم درگفتگو
punch-lines U جمله اساسی واصلی
reporter U جمله ساز نویسنده ناصادق
nonexecutable statement U جمله غیر اجرایی
colloquialisms U جمله مرسوم درگفتگو
monomial U دارای فقط یک جمله
impresa U نشانه جمله شعاری
parse U جمله راتجزیه کردن
sawing U لغت یا جمله ضرب المثل
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
saws U لغت یا جمله ضرب المثل
sawed U لغت یا جمله ضرب المثل
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
predicatively U بطور غیرمستقیم در خبر جمله
phraseologist U جمله ساز نویسنده ناصادق
saw U لغت یا جمله ضرب المثل
armless <adj.> U بی بازو [در آخر جمله می آید]
sign of aggregation U علائم مخصوص جمله جبری
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications U طبقه بندی رده بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament U طرح بندی صورت بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
parse U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
The sentence doesnt convey the meaning. U این جمله معنی رانمی رساند
parses U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
cat-and-dog <adj.> <idiom> U پر جنگ و جدال [در آخر جمله می آید]
vinculum U خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
to pad a sentence U جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
approachable [accessible to most people] U هم مشرب [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
other than [usually used in negative sentences] <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
half long U حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
insert U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
geometric mean U فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
approachable [accessible to most people] U همخو [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
approachable [accessible to most people] U کمک کننده [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
augmentation U افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
do U این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
cabling U نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
prepositional phrase U بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
articular U بندی
hermetic sealing U اب بندی
humidity insulation U اب بندی
humidity insulation U نم بندی
queing U صف بندی
laced U بندی
commisural U بندی
commissural U بندی
neuration U رگ بندی
nailed up U سر هم بندی
striation U خط بندی
taping U ته بندی
funicular U بندی
funiculars U بندی
snack U ته بندی
waterproofing U اب بندی
patching U سر هم بندی
snacks U ته بندی
seal U اب بندی
seals U اب بندی
queuing U صف بندی
sealing off U اب بندی
lapping U اب بندی
alignment U صف بندی
alignments U صف بندی
vanation U رگ بندی
mud sill U ته بندی
trimerous U سه بندی
skeletons U استخوان بندی
skeleton U استخوان بندی
factions U دسته بندی
scheduling U زمان بندی
categorization U رده بندی
taxonomies U طبقه بندی
tabulated U جدول بندی
ranking U رتبه بندی
clustering U دسته بندی
couponing U جیره بندی
couponing U کوپن بندی
faction U دسته بندی
grading U دسته بندی
grading U طبقه بندی
coring U مغزه بندی
Recent search history Forum search
2New Format
1postside
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
3service times
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com